مسیر سنگ سیاه به یال ایستگاه 7 در 11/06/2010


نظرات شما عزیزان:
رقص برف...شعر عروس جان... 
ساعت16:45---7 ارديبهشت 1390
ببین کجارسیده ام...چو عاشقانه دیده ام...رسیده ام به بیکران...به نیلگون اسمان...به سالها و یالها...تمام حس و حالها...به جاودانه نورها...بزرگی و غرورها...ببین زشب گذشته ام...ز درد و تب گذشته ام...پر از ترانه گشته ام...همه بهانه گشته ام...که پر کشم به کهکشان...به نغمه های جاودان...به دورها %D
رقص برف...شعر عروس جان... 
ساعت16:44---7 ارديبهشت 1390
ببین کجارسیده ام...چو عاشقانه دیده ام...رسیده ام به بیکران...به نیلگون اسمان...به سالها و یالها...تمام حس و حالها...به جاودانه نورها...بزرگی و غرورها...ببین زشب گذشته ام...ز درد و تب گذشته ام...پر از ترانه گشته ام...همه بهانه گشته ام...که پر کشم به کهکشان...به نغمه های جاودان...به دورها و دورها...به جنبش و سرورها...به یادیارمهربان به برف بوسه ای زدم...به عشق ان عروس جان به ماه خوشه ای زدم...کنون نشسته ام به ابر...به اوج رفته ام ز صبر...نظر کنم به این شکوه...به افرینش تو کوه...چو بندها ز تن کنی...به سقف اسمان زنی...رسی به مرزهای جان...به اشیانه ی زمان......
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:
,
ساعت
6:39 بعد از ظهر توسط N.koohestan@yahoo.com
| |